شهید بزرگوار،ملامحمد تقی برغانی قزوینی می گوید:

((هنگامی که مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد در منزل یکی از بزرگان ساکن گردید،در آن باغی وجود داشت،هنگام خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه ی آن باغ خوابیدم،چون پاسی از شب گذشت،شنیدم

شیخ مرا صدا میزند و میفرماید:"برخیز و نماز شب بخوان"،عرض کردم:"بلی،برمی خیزم"،شیخ عبور کرد و من دوباره 

خوابیدم صدایی شنیدم و به دنبال صدا روانه شدم وقتی جلو رفتم،دیدم جناب شیخ به تضرع و مناجات مشغول است

و صدای ایشان چنان در من اثر گذاشت که از آن شب تا کنون که25 سال میگذرد هرشب برمی خیزم و به مناجات مشغول می شوم.))

یا کریمه اهل بیت

یه مدینه/یه بقیعه/یه امامی که حرم نداره.......

""(یه آرزو مونده تو سینه/اللهم الرزقنا مدینه)""

شهادت غریبانه امام حسن مجتبی(علیه السلام) بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد...

سلام

یه سوال؟؟؟؟؟؟

تا حالا شده بشینیم با خودمون فکر کنیم ببینیم آیا به همه حرفایی که میزنیم عمل هم میکنیم یا فقط شعاره....

من خودمو میگم از خودم شروع میکنم متاسفانه باید بگم"بیشتر حرفام شعاره و بهش عمل نمیکنم....

تا حالا فکر کردین که چرا حرفامون به دیگران اثری نداره؟؟؟چون با عمل همراه نیست فقط حرفه فقط حرف...

حرفی که با عمل نباشه فایده ای نداره امر به معروف زمانی اثر دارد که با عمل ما توام باشد یعنی به آنچه که میگوییم عمل کنیم...

امام رضا در حدیثی بد دانستند شخصی را که امر به معروف و نهی از منکر کند ولی خود به آن عمل نکند....

...................................................................................................................

انشا الله از این به بعد اول عمل کنیم بعد حرف بزنیم

آمین

لک لبیک یا ابا عبدالله

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله

شهدا برای چه هدفی از جان گذشتند؟

...................

آیا حرمت خون شهدا را نگه داشتیم؟

......................

مگر نشنیده ایم وصیت شهدا را که گفتند:

خواهرم،سیاهی چادر تو از خون من رنگینتر است....

مگر غیر از این است که:

.............................................

آیا قرار است اینگونه مقدمات فرج امام زمان را محیا کنیم؟؟؟؟

.............................................

راه شهدا کدام است؟

آیا رفتار ما به شهدا شباهتی دارد؟

.................................

ادامه دارد.....

راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است !
مگر هردو از یک تن نیست؟
بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان، شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.
(( فریدون فرخزاد ))

«وقتی یک جوان با مانکن‌های زنده روبه رو می‌شود چگونه غرایز جنسی خود را کنترل کند؟»

این شاید سوال خیلی از جوان‌های جامعه امروز باشد. پسری که در خیابان دختری را با بدترین شکل پوشش نگاه می‌کند و دختری که پسری را با کمترین و تنگ‌ترین پوششِ ممکن نظاره می‌کند؛ چه راهکاری برای کنترل خود باید داشته باشد؟

بالا بودن سن ازدواج، مشکلات مالی و ادامه تحصیل از بیشترین بهانه‌هایی است که برای به تأخیر انداختن ازدواج جوانان استفاده می‌شود. بهانه‌هایی که گاه از طرف والدین به آنها تحمیل می‌شود. بهانه‌هایی که شاید یکی از مهمترین دلیل‌های بی‌بندوباری در جامعه کنونی است.

حالا چه کسی باید این مشکلات را کنار بزند و به فریاد جامعه برسد خدا می‌داند. ولی بحرانی بودنش آنقدر معلوم است که صدای دکتر ابهری(عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و روانشناس اجتماعی) را نیز درآورده است: «در شرایط حاضر که شبکه های ماهواره ای بدون هیچ گونه سانسوری روابط جنسی را به طور عریان و وحشیانه به تصویر می کشند اگر این مدیریت به دست فراموشی سپرده شود و یا به همایش،سخنرانی،مقاله و جلسه ها واگذار و ختم شود باید منتظر آسیب‌های اجتماعی روز افزون و ناهنجاری‌های اخلاقی فراوان‌تری باشیم.»][1]
حرف آقای ابهری درست است ولی فقط من نمی‌دانم بعد از پوشیدن ساپورت توی خیابان و آرایش زنان توسط مردان و کشف حجاب توی ماشین شخصی و راه اندازی استخرهای مختلط، نوبت به انجام کدام ناهنجاری اخلاقی می‌رسد.

اللهم عجل لولیک الفرج

آن روز زیباترین لحظه زندگی ام  بود زمانی که پیکر مطهر این شهید گمنام را تدفین می کردم

لحظه ای که برایم سه بار دیگر تکرار شده بود

اولین بار که افتخار تدفین شهدا را داشتم در مراسم خاکسپاری شهدای گمنام دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) بود و دومین بار هنگام خاکسپاری شهدای گمنام شهر محمدیه بود و سومین بار شهدای گمنام در مرکز نظامی امنیتی بود و این بار تدفین شهدا در دانشگاه آزاد اسلامی قزوین که افتخار تدفین شهید گمنام را داشتم .

همه این ها را از فضل خدا و عنایت شهدای گمنام می دانم و مدال افتخار زندگی ام است .یکی از دوستانم می گفت ثواب تدفین شهید گمنام ثواب تدفین رسول الله را دارد چرا که شهدا ولی خدا بر روی زمین هستند.در این لحظه زیبا نایب الزیاره همه دوستان بودم انشا الله که شهادت قسمت من و عاشقانش بشود و مورد شفاعت و عنایت  خاصه شهدا قرار گیرم.آمین